هر که خواهد که بود پیش سلاطین بر پای


همچو شمعش نگریزد ز ثبات قدمی

ادب آن است که گر تیغ نهندش بر سر


بایدش داشت زبان گوش ز هر نیک و بدی

بعد از آن کارش اگر زانکه فروغی گیرد


گو مشو غره که ناگه بکشندش به دمی